نویسنده: محمدهادی معرفت




 

وصیت پیامبر گرامی (صلی الله علیه و آله) جمع قرآن بود تا مانند تورات یهود در معرض ضایع شدن قرار نگیرد. (1) علی (علیه السلام) پس از رحلت پیامبر از وصیت تبعیت كرد و به این مهم پرداخت و آن را عرضه داشت، ولی به دلایلی پذیرفته نشد. اما از آنجایی كه قرآن اولین مرجع تشریع آیین اسلام و زیربنای ساخت جامعه اسلامی است، ضرورت داشت خلفای وقت از دیگر كاتبان كلام الهی استفاده كنند تا با جمع قرآن از روی قطعات چوب و استخوان و سینه های حافظان قرآن، آن را ضبط كنند. و خلأ از دست رفتن هفتاد تن و بنابر قولی چهارصد تن از حافظان قرآن را كه در جنگ یمامه به شهادت رسیدند، جبران كنند. (2)
بنابراین ابوبكر از زیدبن ثابت خواست تا قرآن را جمع آوری كند. زید می‌گوید: «ابوبكر مرا فراخواند، و پس از مشاوره با عمر- كه در آنجا بود- گفت: بسیاری از قاریان و حافظان قرآن در حادثه‌ی یمامه كشته شده اند و بیم آن می‌رود كه در موارد دیگر نیز گروهی دیگر كشته شوند و قسمت عمده‌ی قرآن از بین برود. آنگاه جمع آوری قرآن را مطرح ساخت. گفتم: چگونه می خواهید كاری كنید كه پیامبر (صلی الله علیه و آله) آن را انجام نداد؟ گفتند: این كار ضرورت دارد و باید انجام شود. و آن اندازه سخن گفتند و به من اصرار ورزیدند تا ان را پذیرفتم. آنگاه ابوبكر به من گفت: می‌بینم كه جوان عاقلی هستی و هرگز ما به تو اندیشه‌ی ناروا نمی‌داریم. تو كاتب وحی رسول خدا بودی، این كار را دنبال كن و به خوبی انجام ده.» زید می‌گوید: «سنگینی این كار كه بر من تحمیل شده بود از تحمل كوه گران سخت‌تر بود، ولی به ناچار آن را پذیرفتم و قرآن را كه بر صفحاتی از سنگ و چوب نوشته شده بود، جمع آوری كردم.» (3)

روش زید در جمع قرآن

زید به جمع آوری قرآن مشغول شد و قرآن را از صورت پراكندگی درآورد و در یكجا فراهم كرد. او این كار را با همكاری گروهی از صحابه انجام داد. نخستین اقدام وی آن بود كه اعلام كرد: هركس هرچه از قرآن نزد خود دارد، بیاورد. یعقوبی می‌گوید: «وی گروهی مركب از 25 نفر را تشكیل داد» (4) و خود ریاست آن گروه را برعهده گرفت. این گروه هر روز در مسجد گردهم می‌آمدند و افرادی كه آیه یا سوره‌ای از قرآن در اختیار داشتند به این گروه مراجعه می‌كردند. این گروه از هیچ كس، هیچ چیز را به عنوان قرآن نمی‌پذیرفتند، مگر آنكه دو شاهد ارائه دهند كه آنچه آورده است جزء قرآن است. شاهد اول نسخه‌ی خطی، یعنی نوشته‌ای كه حكایت از وحی قرآنی داشته باشد. شاهد دوم شاهد حفظی، یعنی دیگران نیز شهادت دهند كه آن را از زبان پیامبراكرم (صلی الله علیه و آله) شنیده‌اند. در اینجا دو نكته‌ی قابل توجه است:
1.از خزیمه بن ثابت انصاری (5) دو آیه‌ی آخر سوره‌ی برائت بدون شاهد پذیرفته شد، زیرا پیامبراكرم (صلی الله علیه و آله) شهادت او را به جای شهادت دو نفر قرار داده بود. (6)
2.از عمر بن الخطاب عبارت «الشیخ و الشیخه إذا زنیا فارجموهما البته...» كه گمان می‌كرد آیه‌ی قرآن است، پذیرفته نشد. از وی شاهد خواستند، نتوانست ارائه دهد و بر هركس عرضه كرد انكار نمود كه از پیامبر چنین چیزی شنیده باشد. عمر تا آخر عمر بر صحت آن اصرار داشت و همواره می‌گفت:‌ «اگر مردم نمی‌گفتند عمر چیزی بر قرآن افزود، هر آینه این آیه را در قرآن درج می‌كردم.»
بدین كیفیت، زید آیه‌ها و سوره‌های قرآن را جمع آوری كرد و آن را از پراكندگی و خطر از بین رفتن نجات داد. هر سوره كه كامل می‌شد در صندوقچه مانندی از چرم به نام «رَبْعه» قرار می‌داد تا آنكه سوره‌ها یكی پس از دیگری كامل شد. ولی هیچ گونه نظم و ترتیبی بین سوره‌ها به وجود نیاورد. (7) این صحیفه‌ها، كه سوره‌های قرآنی بر آن نگاشته شده بود، پس از اِتمام به ابوبكر سپرده شد. این مجموعه پس از ابوبكر به عمر انتقال یافت و پس از وفات وی نزد دخترش حفصه نگهداری شد و هنگام یكسان كردن مصحف‌ها، عثمان آن را به عاریت گرفت تا نسخه های دیگر قرآن را با آن مقابله كند و سپس آن را به حفصه بازگردانید. چون حفصه درگذشت، مروان كه از جانب معاویه والی مدینه بود، آن را از ورثه‌ی حفصه گرفت و از بین برد. (8)

پی‌نوشت‌ها:

1. تفسیر قمی، ص745.
2. فتح الباری، ج7، ص447. در آن واقعه 360 تن از مهاجرین و انصار از شهر مدینه و 300 تن از مهاجرین ساكن در غیر مدینه و 300 تن از تابعین كشته شده بودند (تاریخ طبری، ج2، ص 516).
3. صحیح بخاری، ج6، ص225. مصاحف سجستانی، ص6. ابن اثیر، الكامل فی التاریخ، ج2، ص 247 و ج3، ص56. البرهان، ج1، ص 233.
4. تاریخ یعقوبی، ج2، ص 113.
5. خزیمه بن ثابت انصاری به «ذوالشهادتین» لقب یافت، زیرا او در تمامی جنگ‌های پیامبر حضور داشت و از نزدیكان و شیفتگان مولی علی بود. در واقعه‌ی صفین و جمل شركت داشت و اوست كه حدیث «تقتل عماراً الفئة الباغیة» را در واقعه‌ی صفین روایت كرد. او برای پیامبر (صلی الله علیه و آله)‌ كه از اعرابی اسبی خریده بود شهادت داد، با آنكه ندیده بود، صرفاً چون طرف دعوا پیامبر است به حق سخن می گوید، لذا حضرت شهادت او را دو شهادت قرار داد (اُسد الغابه، ج2، ص 114).
6. مصاحف سجستانی، ص6-9. صحیح بخاری، ج6، ص225.
7. ابن كثیر القرشی الدمشقی؛ تفسیر ابن كثیر، ج1، ص 261 و البرهان، ج2، ص35 و الاتقان، ج1، ص58 و فتح الباری، ج9، ص16 و زرقانی، مناهل العرفان، ج1، ص 254 و احمد امین مصری، فجرالاسلام، ص195.
8. ابن حجر قسطلانی، ارشاد الساری فی شرح البخاری، ج7، ص449 و التمهید، ج1، ص300.

منبع مقاله :
معرفت، محمدهادی؛ (1389)، علوم قرآنی، قم: مؤسسه‌ی فرهنگی تمهید، چاپ پانزدهم.